تصمیم کبری!
1- شما نمیدانید ... ولی من یک زمانی گلنسا بودم ! یک وبلاگ داشتم که برایش فکر ها و ایده هایی عجیب غریبی داشتم ! شاید اگر ادامه میدادم الان میتوانستم تبدیلش کنم به یک کتاب طنز خوب ! 6 سال قبل خوراکم نوشتن داستان های طنز بود . کاری که الان یک درصد هم نمیتوانم انجامش بدهم . امروز مثل یک غریبه وبلاگ گلنسا را کشف کردم و مطالبش را خواندم ! حسودیم شد به 16 سالگی خودم ...
گلنسا اول با « یک خانواده ی خوشبخت » شروع شد و بعدتر تبدیل شد به « سلطان آباد » که میتوانید اینجا بخوانیدش : http://gollnesa.blogfa.com/
2- فیس بوکم را بستم ...
3- دوست دارم انقدر سرم را مشغول کار و درس و نقاشی و تصویر سازی و کتاب و پروژه کنم که دیگر فرصتی برای دلتنگی هایم پیدا نکنم . میدانم روزهای خفه کننده ای در پیش است ... هیچ حوصله ی ناراحت بودن ندارم !
خوشحالم كه يكى هم اومد به ما سرزدراستش من بلدنيستم چه جورى بايد ارتباط وبلاگى برقرار كرد اما ازاينكه مطلبم و خوندى ممنونم
2. وای چقدر بستن ف.ب خوبه. حتی واسه مدت کوتاه. 1. از آن طنزها چیزی برای تجدید خاطرات نمانده است؟ دلمان طنز خواست! 3. Best!
1.چه اسمای خوبی! دست کم این حسومیدن..میخونمش 2. خوب کردی..منم بستم و حالا حالاها خیال باز کردنشو ندارم :) 3.مشغله چیز خیلی خوبیه..از یه ثانیه هم دریغ نکن
بازم منم که ازت بی خبرم . بدو بدو بدو بیا
نشستم به گلنسا خوانی
کوثرم را بی حوصله نبینم خداییش کوثر من چقدر بهت گفتم گلنسارو ادامه بده... نگفتم بگو نگفتی....
salaaaaaaaaaam chera bastiiiiiii kosaaaaaaaaaar:(,,,yeki az delkhoshihaye man to budu unjaL:( akhei man yadame golnesa ro...khaterate ghabli khoobe makhsusan inke khoooooob ham bashe be zat are sar sholooghi khoobe amma efrat nasheeeee ke baz azunvar momkene tafrit beshe;) afarin behtarin kar hamine! nadashtane hoseleie narahat budan! movafagh bashi:*
بدو که آپدیت کردم هوارتا. یادت نره بیای[قلب]
ذهن و قلمت خیلی زیباست کوثر!جدی می گم! بعضی ها با ادا می نویسن اما تو نه!از دل می نویسی اگه گلنسا رو ادامه ندادی،طرح دیگه ای رو ادامه بده اما سعی کن نوشتن رو رها نکنی! قلمت یادگار خوبیه برای نسل بعدت[لبخند]
طنز نوشتن یه استعداد واقعیه